مقاله: حکایت آدمیزادی که 120 نشریه را توقیف کرد


سعید مرتضوی، آدمیزادی که در عرض چند سال 120 نشریه را توقیف کرد و صدها نویسنده و روزنامه نگار و آزادی خواه را آواره کرد و به زندان انداخت، از سمت دادستانی تهران برکنار شد و بر پست معاون دادستان کل کشور نشست.
با اینکه این اتفاق فقط یک پله پایین کشیدن مرتضوی بود اما بسیاری از ایرانی ها با نوشتن مقاله و یادداشت از این اقدام کوچک استقبال کردند. اگرچه ورود او به دادستانی کل کشور نگرانی تازه ای در مورد پرونده سازی های جدید برای آزادی خواهان کل ایران ایجاد می کند.
سعید مرتضوی در بیست سالگی (بدون تحصیلات روشن) رئیس دادگاه شد! او در سالهای بعد عملکرد ننگینی از خود برجای گذاشت که هرگز در تاریخ جهان نظیر نداشته است: مرتضوی در مدت هشت سال، 120 نشریه مختلف را توقیف کرد!

از بین تمام مطالب منتشر شده در مورد مرتضوی، یادداشتی که امروز مسیح علی نژاد درباره اش نوشت را می خوانیم:

«جلاد » مطبوعات رفت اما ساطورش هنوز هست
مسیح علی نژاد

برای ما که زندانی می شویم و تجاوز می شویم و می میریم با این همه اما شعار «مرگ بر فلانی» را از قاموس مان حذف می کنیم شاید دشوار باشد که با ادبیات قاتلان قلم زنیم اما از خودمان بپرسیم او که رفت و باز در پله ای دیگر از «داد» ستانی برای این ملت نشست، روزنامه ها را با استناد به چه قانونی توقیف موقت می کرد تا به طور دایم بمیرند؟
استناد حضرت ایشان به قانون اقدامات تامینی بود . اقدامات تامینی عبارت است از تدابیری که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ کرد. تمام مواد این قانون را از بالا تا پایین نگاه کنید نام مجرمین مجنون و مختل المشاعر و الکلی و معتاد و قمه کش و چه و چه همه آمده است به جز نویسنده و صاحب اندیشه و مدیرمسول روزنامه . برای او که با تعریف بیمارگونه اش از قانون موجود، سالها روزنامه های ما را کشت و رونامه نویسان را زندانی کرد و از شکنجه ابایی نداشت و مقامات دولتی نیز نام او را در کنار پرونده مرگ زهرا کاظمی آورده بودند چه برگی در تاریخ خواهند گشود. کسی که قلم را قمه می داند و دقیقا با استناد به همان قانونی که به واسطه آن قمه کشان را متهم می کنند، سالها ما را متهم کرد. مهم نیست که جلاد کجا برود در پله اول بنشیند یا در پله دوم مهم آن است که این ساطور شکسته شود که نمی شود تا دیگر وجدان هیچ قاضی اجازه ندهد قلم به دستان و قمه کشان را هم سان« خطرناک » تعریف کنند و امید میرصافی و زهرا کاظمی و دیگران را یا بکشند یا به مرگ تدریجی عادت مان دهند.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

مطمئني ميشه اسم اين پديده نجس و منحوس نظام جمهوري اسلامي رو ميشه گذاشت آدميزاد ؟ !!!
بايد دنبال واژه هاي جديدي براي اين انسان نماها باشيم حيواناتي كه خاطره آنها هم آزار دهندست
اميدوارم روزي برسه كه محاكمه اين جنايتكار بشري رو به چشم خودم شاهد باشم

ناشناس گفت...

سلام دوستان

اگه مایل بودید لینک منو در وبلاگتون بزارین

http://resanesabz88.blogfa.com/

سبز باشید و امیدوار
رسانه‌ی سبز

ناشناس گفت...

دوست من یه پیشنهاد یه عکس بزرگ خامنه ای رو زدن جنب هلا احمر روبروی میدون گاز اگه همت کنید کار یه رنگ سبز که بپاشه تو قیافش و یه عکس توپ تو وبلاگ ولی با رعایت مسائل امنیتی